یافتِه هایِ تَربیَتیِ یِک مُرَبّی
...............................................................
یک: «فُرصَتِ خَلّاقیَّت»
نتیجه ی تعلیم و تربیت مترقّی؛ فهمیدن، ابداع کردن و آفریدن است،
نه تقلید کردن، تبعیت کردن و دنباله روی.
آیا بچه ها درس ها را واقعاً می فهمند یا حفظ می کنند؟
آیا خلاق هستند یا فقط کپی برداری و تقلید می کنند؟
چقدر به بچه ها فرصت خلاقیت می دهیم؟
...............................................................
دو: «اُلگویِ عَمَلی»
اکثر مطالبی که بچه ها یاد می گیرند،
کاربرد مستقیمی در زندگی فردی و اجتماعی آن ها ندارد.
آن ها باید یاد بگیرند که چگونه همدیگر را دوست بدارند،
چگونه از زندگی لذّت ببرند،
چطور به همدیگر محبت کنند و در حلّ مشکلات یکدیگر یار هم باشند.
آیا ما الگوی عملی آن ها هستیم؟
...............................................................
سه: «کُدام مُهِم تَر اَست؟»
فرزندان ما باید یاد بگیرند؛
چگونه احساسات خود را کنترل کنند،
چگونه عواطف خود را تعدیل کنند،
چگونه اعتماد به نفس و عزت نفس و ... داشته باشند.
چگونه نومیدی، افسردگی و احساس شکست را از خود دور کنند،
و چگونه از حسادت و کینه توزی و نفرت دوری بجویند.
و ...
این ها درس های زندگی است و بسیار مهم تر از حفظ کردن مطالب و معاومات درسی و نمرات کلاسی آن هاست.
...............................................................
چهار: «دَست به جایِ گوش»
اگر کودکان در مسیر آموزش فعّال نباشند و فقط دستورها و سخنان دیگران را بشنوند، چیزی یاد نمی گیرند.
آیا وقت آن نرسیده که به جای گوش های آن ها، دست هایشان را به کار بگیریم؟
...............................................................
ادامه دارد ...
سلام ممنون از مطالب خوبتان
لطفا ادامه دهید
خدا را شکر که یکی حرف دل ما معلمان را زد